محمد رضا بچه شجاعی بود. سال ۵۷ بود و تنور انقلاب داغ. محمد نوارهای امام (ره) را می آورد خانه و تکثیرش می کرد و به دوستانش می داد.
حاج آقای کافی در مسجد ذکر الله سخنرانی داشت. بعد از سخنرانی همه مردم به خیابان ریخته و شعار می دادند. کمر محمد از ضربات باتوم مأمورین سیاه شده بود؛ اما او ول کن نبود. عکس و اعلامیه امام را تهیه می کردند و نیمه شب بر روی دیوارها نصب می کردند.
راوی: علی تورجی زاده
کتاب یا زهرا سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده، نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: امینیان، نوبت چاپ: ششم- آذر ۱۳۸۹؛ صفحه ۳۲-۳۱٫
به این مطلب رای دهید.
01
لینک کوتاه شده