جلسه داشتيم. بعضيها دير رسيدند. باقري را تا آن روز نميشناختم. ديدم جواني بعد از خواندن چند آيه شروع كرد به صحبت. فكر كردم اعلام برنامه است.
بعد ديدم قرص و محكم گفت «وقتي به برادرا می گوییم ساعت نُه اينجا باشید، يعني نُه و يك دقيقه نشود.».
روی انظباط جلسات حساس بود.
کتاب یادگاران جلد ۴؛ فرزانه مردی، نشر روایت فتح، چاپ پنجم ؛ خاطره شماره ۲۴٫
به این مطلب رای دهید.
13
لینک کوتاه شده