برش هاسه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

خلاصه کتاب معراج السعاده؛ قسمت سوم

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

برش ۲۱:

https://s19.picofile.com/file/8435687092/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_23.png

جایگاه عدالت

نخ تسبیح آفرینش، عدالت و وحدت است. اساس خلقت، خداوند است که واحد حقیقی است و هر وحدتی در عالم، سایه وحدانیت اوست. افضل صفات حسنه، عدالت است که مستلزم جمع همه صفات نیکو و تبلور آنهاست. و شأنش ایجاد الفت میان امور مخالف و رساندن افراط و تفریط به حد وسط و اعتدال ست.

اعتدال لازمه همه امور است؛ حتی در جسم انسان. بدن انسان هم باید اعتدال مزاجی داشته باشد تا نفس ناطقه به او تعلق گیرد و اگر این اعتدال به هم بریزد روح از آن جدا می شود.

عادل کسی است که در هر امری از افراط و تفریط به دور باشد و بر مدار حد وسط استقرار یابد. میزان در شناخت حد وسط امور، شریعت الهی است. پس عادل واقعی حکیمی است که دانا به قواعد شریعت باشد.

گزیده معراج السعاده صفحه ۳۹-۳۸٫

برش ۲۲:

https://s18.picofile.com/file/8435687100/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_24.png

مراتب عدالت

مقابل صفت عدالت، ظلم است. هم چنان که عدالت سه مرتبه دارد، ظلم هم دارای سه مرتبه است.

عادل اکبر دین الهی است که از جانب خداوند مأمور تبیین مساوات بین بندگان است و مقابل آن جابر اعظم است؛ او کافری است که از اطاعت دین الهی سرباز می زند و از دایره آن خارج می شود.

عادل اوسط حاکم عادل است که در ایجاد عدالت نماینده شریعت است. مقابل او جابر اوسط است. وی شخص یاغی است که از اطاعت حاکم عادل و دستورات او سرپیچی می کند.

عادل اصغر طلا و نقره است که از مساوات در معاملات محافظت می کند. مقابل او جابر اصغر؛ آن دزد خائنی است که مساوات بین معاملات را بر هم می زند و در خرید بیش از حقش می گیرد و در فروش کمتر از حق دیگران را می پردازد.

گزیده معراج السعاده صفحه ۴۰-۳۹٫

برش ۲۳:

https://s19.picofile.com/file/8435687118/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_25.png

اقسام عدالت:

عدالت با خداوند:  از آنجایی که خداوند نعمت های بی شماری را در اختیار بندگان قرار داده و همواره نسبت به آنها احسان می کند. لازمه عدالت، شکر گذاری در برابر او و انتشار نیکی های اوست. انسان باید در مقابل نعمت های الهی از شناخت او و عمل به دستورات او که در شریعتش منعکس شده است، کوتاهی نکند و اگر به این مرحله عمل کرد، از ظلم مطلق خارج خواهد شد.

عدالت با بندگان: مقتضای این عدالت آن است که انسان به حق خود راضی بوده و به کسی ظلم نکند و به قدر توانش در حقوق برادران دینی اش کوشا باشد.

عدالت با اموات: لازمه عدالت در این بخش یاد کرد اموات با صدقه و دعا و پرداخت قرض های آنها و عمل به وصیت های آنان تا حد ممکن و نیکی با بازماندگان آنهاست

گزیده معراج السعاده صفحه ۴۲-۴۱٫

برش ۲۴:

https://s19.picofile.com/file/8438386834/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_26.png

برخی مصادیق عدالت

آخرین درجه سعادت برای هر انسانی رسیدن به درجه عدالت و میانه روی در همه صفات و افعال ظاهری و باطنی است. پس انسان سالک باید بین علم و عمل، عدالت برقرار کند. چرا که هم چنان که علم بدون عمل باعث خسران است، عمل بدون علم هم زحمت بی فایده است و همراه نبودن این دو پشت پیامبر خدا (ص) را می شکند.

انسان عادل، باید در عمل هم میانه رو باشد؛ نه آنکه فقط به ظاهرش برسد و باطنش پر از آلودگی باشد و نه آنکه فقط به اصلاح باطن بپردازد و ظاهرش کثیف و شلخته باشد.

لازمه عدالت در تحصیل علم هم این است که میانه علوم ظاهری و باطنی را بگیرد. نه آنکه فقط به ظاهر قرآن و حدیث بسنده کند و  عرفا و علمای باطن را کافر بشمارد و نه آنکه اکتفا به علوم عقلی نموده، به بدگویی فقیهان بپردازد.

پس لازم است دین را چراغی قرار داده و عقل را در پی او روان کند .عقل و استدلال را با عبادت و مجاهده همراه سازد. هر چه مطابق با عقل صریح و نقل صحیح باشد را بپذیرد و بدان خاضع باشد.

گزیده معراج السعاده صفحه ۴۳-۴۲٫

برش ۲۵:

https://s18.picofile.com/file/8438386850/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_27.png

عدالت حاکم

بالاترین درجه عدالت، عدالت حاکم است و هر عدالتی بسته به عدالت اوست. اگر حاکم عادل باشد همه چیز در جای خود قرار می گیرد و شهرها آباد شده، دین الهی حاکم می گردد و همه مفاسد اصلاح می شود. اما اگر ظالم باشد، با سلب آرامش تک تک مردم، فرصت تهذیب نفس و عدالت را از همه می گیرد. به همین جهت فرموده اند حاکم عادل در همه ثواب های مردمش شریک و در همه گناه های مملکتش سهیم خواهد بود.

حال که چنین است کسی که توانایی حاکم کردن عقل بر قوای مملکت نفسش را ندارد و نتوانسته عدالت را بر  هوا و هوس خود غالب گرداند، قابلیت تدبیر منزل خود را ندارد چه برسد به اصلاح دیگران و اجرای عدالت در بین مردم. کسی که از اصلاح نفس خود عاجز است، چطور می تواند دیگری و مملکتی را اصلاح کند؟!

گزیده معراج السعاده صفحه ۴۴-۴۳٫

برش ۲۶:

https://s19.picofile.com/file/8438386876/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_28.png

صفات ناپسند قوه عاقله؛ صفت جریزه

جربزه زیاده روی در فکر است. اگر کسی ذهن خود را در همه امور به فکر اندازد و از اعتدال فاصله گیرد، پیوسته تولید شبهات کرده و در علوم الهی به کفر و فساد در عقیده کشیده می شود و انسان را از علم و عمل باز می دارد.

راه اصلاح آن است که در مسائل مختلف، خود را به استدلال ها و اعتقادات علمای مورد تأیید مقید کند و از پیروی مطالب علمای غیر مشهور اجتناب کند تا ذهنش به اعتدال برسد. اشتغال به آموختن علومِ تقویت کننده ذهن مثل ریاضی و هندسه و نجوم در استقرار و اعتدال ذهنی به انسان کمک می کند.

کتاب معراج السعاده صفحه ۹۰-۸۹٫

برش ۲۷:

https://s18.picofile.com/file/8438386884/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_29.png

صفات ناپسند قوه عاقله؛ صفت جهل بسیط

جهل بسیط بر اثر کم کاری قوه فکر پدید می آید. در این حالت انسان به جهل خویش علم دارد. این حالت شاید برای شروع حرکت علمی مناسب باشد؛ اما توقف در آن خطاست.

برای رهایی از این رذیله باید در این مطلب اندیشه کند که فرق او با حیوانات در فهمیدن و یادگیری است و انسان جاهل، هیچ مزیتی بر حیوانات ندارد. بعد از آن باید در آیات و روایات نکوهش کننده جهل و ستاینده فضیلت علم و دانش تفکر نماید و تلاش کند تا علوم ضروری را از اهل آن یاد بگیرد.

حد وسط دو نقیصه جریزه و جهل بسیط، حکمت است که علم به حقایق امور می باشد. علم ذاتا محبوب و شادی آفرین است. در امور دنیوی عزت و قدرت و سلطه آفرین بوده و در امور آخرت سبب شباهت به اهل ملکوت و عامل نزدیکی به خداست.

کتاب معراج السعاده صفحه ۹۲-۹۰٫

برش ۲۸:

https://s19.picofile.com/file/8438386892/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_30.png

آداب دانش جویی

رعایت آداب ارتباط مستقیمی با رسیدن به کمال علم دارد و ترک آن، اجازه خروج از جهل را به انسان نمی دهد.

یک: طالب علم باید از هم نشینی دنیا طلبان و هوس بازان پرهیز نماید تا چشم دلش بتواند از نور علم بهره مند گردد.

دو: انگیزه آموزش باید تقرب به خدا و عروج از مرتبه جسمی حیوانیت به مقام روحانی انسانیت باشد.

سوم: به آموخته هایش عمل کند تا خدا کرامتش دهد و مجهولاتش را به او بیاموزد و اگر چنین نکنید به خواری و فراموشی علم دچار خواهد شد.

چهارم: حق معلمش را ادا کند. معلم پدر معنوی و مرتبه اش بالاتر از پدر جسمانی است. هر کسی که انسان چیزی از اوآموخته اگر چه با مطالعه کتاب هایش، حق استادی به گردن انسان دارد.  باید به دل او را دوست داشته؛ در حضورش احترامش کند و در غیابش از او دفاع نماید و از مجلس بدگویی اش خارج شود. اگر اشکالی بر او دارد مؤدبانه بیان کند.

پنجم: دانش جو باید خود را از رذایل اخلاقی پاک کند و به فضائل آراسته گرداند تا لوح دلش آمادگی پذیرش نور علم را داشته باشد.

کتاب معراج السعاده صفحه ۹۸-۹۶٫

برش ۲۹:

https://s18.picofile.com/file/8438386900/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_31.png

انواع دانش جویان طبق روایت امام صادق (ع)

طالبان علم سه گروه اند:

یک: عده ای برای تحقیر مردم و تمسخر ایشان و برای جدال با دیگران علم را یاد می گیرند. نشانه این گروه این است که در هر مجلسی داد سخن می رانند تا برتری خود بر دیگران را ثابت کنند.

دو: گروهی برای فخر فروشی و فریب مردم دنبال علم می روند. علامت اینها این است که در مقابل دانشمندان تکبر ورزیده اما در مقابل صاحبان ثروت فروتنی می کنند تا مال شان را خورده و دین شان را ضایع کنند.

سه: افرادی برای تحصیل بصیرت و تکمیل عقل و دین دنبال دانش می رود. نشانه این گروه این است که همواره به دنبال اصلاح نفس خود بوده، رنج عبادات و بیداری شب را بر خود هموار می سازند و ترس خدا داشته و نگران اعمال خود هستند. اینان زمان شناس خوبی هستند.

کتاب معراج السعاده صفحه ۹۷-۹۶٫

 

برش ۳۰:

https://s19.picofile.com/file/8438546000/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC_32.png

آداب معلمی

یکم: انگیزه معلم در آموزش باید نزدیکی به خدا و زنده کردن دل های مرده باشد؛ نه رسیدن به جاه و مقام و مال و منال. هم چنان که استاد در ثواب آموزش های شاگردانش به دیگران شریک است، اگر نیتش را آلوده به غیر خدا کند، همه پاداش هایش را نابود می کند.

دوم: با دانش جو مهربان و نرم خو باشد و خیرخواه او باشد و به قدر فهم او اکتفا کند.

سوم: در آموزش ظرفیت طالب علم را ملاحظه کند. اگر ظرفیتش موجود بود از تعلیم بخل نورزد و اگر نبود چیزی آموزش ندهد.

چهارم: از بیان مطالب خلاف واقع پرهیز کند. در پاسخ به شبهات خوب تأمل کند تا پاسخ دقیق بدهد و نباید با جواب غیر دقیق ذهن مخاطب را به مطالب خلاف واقع عادت دهد.

کتاب معراج السعاده صفحه ۹۹-۹۸٫

خلاصه کتاب معراج السعاده؛ قسمت اول

خلاصه کتاب معراج السعاده؛ قسمت دوم

به این پست امتیاز دهید.

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر