برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

وصیت نامه شهید محمد تقی سالخورده

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

بسم رب الشهدا

به نام خداوند بخشنده مهربان

*یا ایها الذین آمنو استعینو بالصبر و صلاة ان الله مع الصابرین*

*ان الله لا یغییر ما بقوم حتی یغییر ما بانفسهم*

مولا علی(ع) فرمودند: بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.

عالم همه در طواف با عشق است و دایره دار این طواف حسین (ع) است.

با نام و یاد الله که قدرت بی انتها و ابدی است.

 با سلام و صلوات بر فرشتگان و پیامبران الهی از آدم تا خاتم.

با سلام به آخرین فرستاده و رسولش حضرت محمد (ص) که بشریت گمراه را به معجزه محتوم خود به راه راست هدایت فرمودند و سلام و درود به امامان راستین که جانشینان بر حق رسولند و رحمت خدا.

سلام بر فاطمه زهرا (س) ام ابيها.

 سلام بر  م ح م د، سلام بر منتظری که منتظران زیادی در انتظار اویند، منتظری که منتظر است تا منتظرانش به خود آیند.

 سلام بر رهبر معظم ما، سید علی خامنه‌ای، رهبری که در میان ما مظلوم است.

 سلام و درود فراوان از صمیم قلب به پدر و مادر عزیزم. آنان که سوختند تا ما بسازیم.

سلام بر برادران و خواهران عزیزم.

سلام بر دوستان مهربان و دوست داشتنی چه در زمان های گذشته و چه الآن.

 پدر و مادر عزیزم! قبل از اینکه بخوانید می خواهم ناراحتی و غم را از چهره خود بیرون کنید. خواندن این مطالب باید با چهره خندان باشد. می‌دانید که کسی در این دنیا نمی‌ماند. یکی از دیگری زودتر، پس گریه نکنید، باید خوشحال باشید. هر چه قدر برای شما عزیز باشم، از علی اکبر امام حسین (ع) که عزیزتر نیستم، به همان عزیز امام حسین (ع) که در صحرای کربلا جان خود را فدا کرد، خودتان را ناراحت نکنید و مرا ببخشید. بگویید این جوان را در راه امام حسین (ع) فدا کردم و مثل حضرت زینب (س) با بینش کامل به این موضوع نگاه کنید. خدا به شما قوت دهد، امیدوارم حلالم کنید.

 پدر خانم و مادر خانم عزیزم! از شما می‌خواهم دعای خیرتان را از ما دریغ نکنید، از خدا می‌خواهم صبرتان را زیاد کند، صبور باشید و دیگران را به صبر تشویق کنید. امیدوارم از من راضی بوده باشید.

سلام به برادران و خواهران، برادرزاده‌ها و خواهر زاده‌های عزیزم و سلام به فامیل‌های عزیز، هم محلی‌ها، دوستان دوران مدرسه، دوستان هم محلی، دوستان دوران آموزشی، دوستان محل کار و سلام بر بچه‌های دوست داشتنی گردان ویژه صابرین! همه و همه! از همه می خواهم مرا حلال کنند.

محبت را نسبت به همدیگر فراموش نکنید. تجملات زندگی شما را از هم دور نکند. امیدوارم در سایه ایزد یکتا با قلبی صاف و مهربان نسبت به یکدیگر زندگی خوب و خوشی داشته باشید. از این فرصت که خدا در اختیارتان قرار داده به خوبی استفاده کنید. شاید چون در این جمع همیشه هستیم قدر خودمان را نمی دانیم ولی کمتر جایی وجود دارد که همچین جمعی یافت بشود.

 همسر خوب و مهربانم! دنیا بر آمدن و رفتن بنا شده، می‌خواهم دیگران از بینش و دید وسیع و صبر تو مات و مبهوت شوند. نشان بده که از نسل فاطمه زهرا (س) هستی و نشان بده که مانند عمه‌ی بزرگوارت اسطوره صبر و استقامت هستی، آن چنان که دوست داشتم بودی و امیدوارم آنچنان که می خواهم باشی. زینب هم نام زیبایی است که بعد از سیده نرگس را به شناسنامه من اضافه شد. وقتی اسم زینب را صدا می زنم آرامشی می‌گیرم و با خود می‌گویم که واقعا اسم دخترم زینب است!! یا یکی از من می پرسد بچه‌ات چیست؟ دختر است یا پسر؟ با صدای خوبی می‌گویم زينب است زينب زینب! زینب جان! امیدوارم در زندگی ات به فکر آخرت هم باشی یعنی هم زندگی کنی برای این دنیا و هم زندگی کنی برای آخرت. خوب باش و خوب زندگی کن و برای آخرت خودت خوب جمع کن.

در میان ما، انسان‌هایی وجود دارند که فقط نیمه خالی لیوان را نگاه می‌کند، حتی اگر لیوان پر هم باشد، از پر بودن لیوان ایراد می‌گیرند. در گوشه و کنار شنیده می‌شود که این شهدا کشته بازی‌های سیاسی بزرگان شده‌اند. این حرف‌ها را نزنید. هر کسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود می‌گیرد، بدانید که برای بازی‌های سیاسی بزرگان نیست. نگویید ندانسته کار می‌کنند. نگویید فریب خوردند. بلکه کارشان ارزش الهی دارد. قصد تخریب رهبر را دارند، چه تهمت‌ها که به ایشان نزدند، واقعا بعضی از این تهمت‌ها بی‌شرمانه و بچه گانه است. عقل سالم می‌گوید برای جمعیت بیشتر از دو نفر، یک نفر رئیس و فرمانده شود. آیا عقلانی نیست برای جامعه‌ای که یک سو و یک هدف، منتظر ظهور امام زمان (عج) است، یک رهبر داشته باشد؟ ایشان امام زمان نیست، ایشان رهبر جامعه‌ای است که به لطف خدا پادگان امام زمان (عج) خواهد بود. انشاالله.

 بسم الله الرحمن الرحيم یا زینب (س)! ایام، ایام خون و اندوه آل الله و این بود سرنوشت ما که آمدیم، ماندیم و رفتیم. و چه کسی می ماند؟!! و چرا ما باور رفتن نداریم. این جملات را زمانی می نویسم که با خدای خود صحبت کردم و معامله کردم که مزد زحمت‌هایمان چیزی جز اینکه قول داده بودی نیست. البته ما وظیفه انجام می‌دهیم و بی‌منت کار می‌کنیم و خواسته‌ی ما هم برای ایشان کاری ندارد. از شما نزدیکان هم می‌خواهم که به خواسته خدا ایراد نگیرید. مرگ دست خداست و کسی هم خبر از روزی که می‌خواهد از این دنیا برود، ندارد. از سال‌ها پیش هم انسان‌ها در حال به دنیا آمدن و از دنیا رفتن بودند تا اینکه به ما رسید. ما هم به دنیا آمدیم و از دنیا می‌رویم. بعد از ما هم به دنیا می‌آیند و از دنیا می‌روند، پس چیز عجیبی نیست و نیازی به غصه خوردن نیست. فقط باید خودمان را برای رفتن آماده کنیم و چه زیباست که این رفتن برای خدا باشد و شما افتخار کنید که رفتن من هم در این راه صورت گرفت و چه بهتر در سرزمینی که کاروان اسرا در اینجا بودند و قشنگ‌تر اینکه در راه دفاع از حرمت حرم حضرت زینب (س).

ما سال‌هاست که در راه خدا برای مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش و اهل بیت به سر و سینه زدیم و عزاداری کردیم، آیا ما فقط تا حد عزاداری و سینه‌زنی شیعه اهل بیت هستیم؟ اگر آزمایش ما سخت‌تر شود، آیا قبول می‌شویم یا از صراط مستقیم خارج می‌شویم؟ آیا به مرحله عمل رسیدی، عمل می‌کنی یا جا می‌زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله هست، باید عمل کرد. حالا که این راه را انتخاب کردیم، انشالله که قبول می‌شویم.

بچه‌های ویژه گردان صابرین!  به نیت شهادت به این گردان آمدم و انشالله که خداوند مرگم را شهادت در راه خود قرار بدهد. سالهاست که تنها آرزویم شهادت در راه خداست و سالهاست که در هر نمازی که می‌خوانم اجابت این آرزو را از خدا می‌خواهم و سعی کردم تمام کارهایم را به محوریت این آرزو انجام بدهم. در کارهایم سعی می‌کنم این آرزو را از ذهن خودم فراموش نکنم تا انشالله به لطف خدا روزی من شهادت در راه خدا باشد. از خدا عاجزانه درخواست شهادت خودم و دوستانم را دارم و انشالله که به یاری خودشان و تلاش خودمان شهید شویم، انشالله … ولی اگر خدایی نکرده خداوند، طریقه رفتن از این دنیا را طور دیگری قرار داده از خدا می‌خواهم به حق دوستان شهیدم، مرا مورد لطف و بخشش خودش قرار بدهد و از دوستان شهیدم می‌خواهم دست مرا بگیرند. صابرینی باشیم و صابرینی شهید شویم…..

محمد تقی سالخورده

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  وصیت نامه شهید احمد مکیان

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر