معرفی و بررسی کتاب نمی توانسنت زنده بماند؛ خاطرات شهید مهدی باکری

کتاب نمی توانست زنده بماند؛ خاطراتی از شهید مهدی باکری

نویسنده: علی اکبری

ناشر: صیام

نوبت چاپ: اول؛ بهار ۱۳۸۹

تعداد صفحات: ۱۱۲صفحه گلاسه، مصور

این کتاب دهمین جلد از مجموعه یاران ناب است که به همت گروه فرهنگی یا زهرا (س) تهیه و منتشر می شود. سبک این مجموعه بر این اساس استوار است که صفحه سمت راست خاطره و سمت چپ عکسی تمام صفحه و رنگی از شهید قرار دارد. یعنی به ازاری هر خاطره یک عکس قرار داده شده است. اما لزوما ارتباطی بین خاطره و عکس وجود ندارد.

کتاب به طور خلاصه ۴۷ خاطره و ۵۳ قطعه عکس دارد.

کاغذهای کتاب گلاسه بوده و تصاویر آن کیفیتی خیلی خوب پیدا کرده اند. اما این شیوه اشکالی را به ذهن متبادر می کند و آن این است که هزینه دسترسی به کتاب برای خواننده بالا رفته و در عوض خاطرات کمی را دریافت می کند. به نظر می رسد ارائه تصایر به شکل آلبوم و در یک جلد مجزا خیلی بهتر از شرایط فعلی خواهد بود.

در ابتدای کتاب هم سال نمای زندگی شهید قرار داده شده است که برای ایجاد مقدمه فهم شهید کاربرد دارد.

البته این سال نما، به صورت اجمال نوشته شده و به روزها اشاره نشده است. حتی به ازدواج شهید اصلا اشاره نشده و شهادت را فقط با سال بیان کرده است.

تنها شش خاطره از خاطرات کتاب در فضای قبل از شروع جنگ تحمیلی است و بقیه خاطرات سال های ۶۰ تا ۶۳ را روایت می کند.

از خلأ هایی که در کتاب به چشم می خورد، عدم ذکر فرازهایی از دست نوشته ها و وصیت نامه شهید می باشد.

از محسنات کتاب، ذکر راویان خاطرات است؛ اما منبع آن مشخص نشده است. یعنی دقیقا معلوم نیست که نویسنده مستقیما با این افراد مصاحبه کرده، یا اینکه خاطرات را از مصاحبه های مکتوب گزینش کرده است.

صفحه ۱۰۸ کتاب، آخرین روایت از روز شهادت شهید باکری است اما هیچ اشاره ای به زمان و مکان و عملیات در آن نشده است:

در سیل بند بودیم. دشمن تا بیست متری روی سیل بند رسید. به آقا مهدی گفتم: به خاطر اسلام برگردی. درسته شما تشنه ی شهادتین؛ اما اسلام به شما احتیاج داره.

اصرار من به حد گریه رسیده بود که گفت:

برو برادر تندرو بیار سوار قایق کن، طخمی شده.

قایق را آوردم و آقا مهدی هم سوار قایق شد. پس از چند لحظه قایق را خاموش کرد و آمد پایین و هر چه مدارک در جیب داشت، مثل نقشه و یادداشت و دیگر مدارک، همه را پاره کرد و درون آب ریخت. بعد گفت: هر کس نارنجک داره بندازه… .

این خاطرات تنهاترین راه تعلق و ارتباط با شهدای جاید الاثری است می شود قدم در راه آنها گذاشت.

تا یار که را خواهد و میلیش به که باشد.

پیوندهای مرتبط:

گزیده ای از فهرست موضوعی این کتاب؛ به صورت اکسل در اینجا و به صورت پی دی اف در اینجا

برش هایی از این کتاب را از اینجا می توانید ملاحظه فرمائید.