نماز جمعه اهواز بودم. آمد و گفت: غذای نذری کجا توزیع می کنند؟ بردمش خانه خودمان ناهار. خیلی به دل پدرم نشسته بود. مرتب به منزل ما سر می زد.
شهید سیفی گاهی بدون اطلاع من مرخصی ساعتی می گرفت و به پدر و مادرم سر می زد. گاهی به شوخی به مسئول مان می گفتم: به این شخص دیگه مرخصی ساعتی ندهید. با این کارهایش که مدام به پدر و مادرم سر می زند، جای مرا هم در خانه مان پر کرده است.
کتاب بیا مشهد، گروه فرهنگی شهید هادی،چ اول ۱۳۹۵، ص ۱۰۳-۱۰۵٫
به این مطلب رای دهید.
01
لینک کوتاه شده