احمد تشنه شهادت و همیشه نگران مردن در بستر بود. همیشه می گفت: نمی خواهم به غیر از شهادت وارد آن دنیا شوم.
یک روز قبل از حادثه با احمد رفتیم دفتر عزیز جعفری.
احمد بعد از آنکه جزئیات سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ ارتش را تشریح کرد، رو به من کرد و گفت: جعفر برایم دعا کن شهید شوم.
با دل گرفتگی گفتم: تو حالا حالا ها باید خدمت کنی . وقتش که برسد شهید می شوی.
عزیز جعفری خطاب به احمد گفت: دعا کن شهید شویم؛ اما نه با هواپیما و ماشین. احمد گفت: من فقط شهید شوم؛ حالا به هر طریق که باشد قبول است.
فردا وقتی اخبار ضد و نقیض سقوط هواپیمای احمد را شنیدم، زنگ زدم به سردار رشید. گفت: احمد رفت پیش شهید حسین خرازی ؛ در نوزدهمین سالگرد عملیات کربلای پنج.
راوی: سردار حسین علایی و سردار محمد جعفر اسدی
کتاب پرواز آخر؛ یادداشت هایی درباره شهید احمد کاظمی/ خاطره نگار: محمد مهدی بهدار وند/ نشر شهید کاظمی/ نوبت چاپ: اول-تابستان ۱۴۰۵؛ صفحه ۲۰ و ۵۲٫
به این مطلب رای دهید.
21
لینک کوتاه شده