پیر زنی بیمار را نزد سید رضا آورده بودند که وضع بسیار نامطلوبی داشت. مهره کمرش شکسته بود. بر اثر رسیدگی نکردن اطرافیان تمام بدن و لباسش آلوده به نجاست شده بود و در مدت چندین روز وضع بیمار را مشمئز کننده کرده بود و اطرافیان هم رغبتی برای رسیدگی به وی را نداشتند.
شهید پاک نژاد با دیدن وضعیت بیمار قرآنی را از اطرافیان طلب کرد و از آنان قسم گرفت که تا زمانی که زنده است از بیان اتفاقی که رخ خواهد داد برای کسی حرفی نزنند.
شهید پاک نژاد برای حلیت دست زدنش به بدن پیر زن، عقد موقتی بین خود و بیمار جاری کرد. بدون درخواست کمک از اطرافیان پیر زن را به حمام برد و تمام آلودگی های بدنش را تطهیر کرد. سپس او را در رختخواب خواباند و محل شکستگی را پماد مالی کرد و پس از دادن دستورات لازم خداحافظی کرد. این برنامه تا چهار هفته توسط دکتر اجرا شد. کم کم اطرافیان حاضر شدند که خودشان به پیر زن رسیدگی کنند.
با این اقدامات کم کم حال زن رو به بهبودی رفت و از بستر بیماری بلند شد.
کتاب رساله ناتمام ؛ زندگی نامه شهید دکتر سید رضا پاک نژاد. نویسنده: سید علی اکبر خدایی. ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. نوبت چاپ: اول-۱۳۸۵٫ صفحه ۷۶-۷۵٫
به این مطلب رای دهید.
12
لینک کوتاه شده