برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

کتاب رندان جرعه نوش ؛ خاطرات حمید شفیعی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

همدلی با نیروها در سیره شهید محمود پایدار

محمود فرمانده گردانی بود که با نیروهایش همدل بود. حتی وقتی که دور از آنها بود؛ اما نمی توانست از فکرشان خارج شود. یک بار با عده ای از رزمندگان رفته بود کامیاران. موقع ناهار به رستورانی می روند. همراهان […]

شهید احمد عبد اللهی و قضای نماز شب

احمد یک عمر با دعا و نماز زندگی کرده بود؛ آن هم در دوره فساد پهلوی. اذان که می گفت تمام بدنش می لرزید و کسانی که صدایش را می شنیدند، گریه می کردند. شهید قاسم سلیمانی عاشق اذانش بود. […]

اذان های شهید احمد عبد اللهی

احمد چند سال معاون گردانم بود. می گفت: اگر در این عملیات کربلای ۵ شهید نشدم معلوم می شود آدم نشدم. دیگر از از عمل خودم نا امید می شوم و باید فکر دیگری بکنم. سال های سال در زمان […]

انس با نماز در سیره رزمنده اسلام

قرارشد شب عملیات والفجر سه نماز مغرب و عشاء را بخوانیم و حرکت کنیم. نماز مغرب که شروع شد، صدای گریه امام و مأمومین در هم شده بود. مکبر از امام و مأمومین التماس می کرد که نماز را زودتر […]

الهامات و عنایات در سیره رزمندگان اسلام

در عملیات والفجر مقدماتی فرمانده یکی از گروهان ها بودم. شب همه نیروها آماده اعزام به منطقه عملیات بودند. دچار مسمومیت شده بودم . درد شکم و سرگیجه داشتم. رفتم پشت خاکریزی خطاب به خدا گفتم: خدایا! بنده خوب تو […]

توسل به امام زمان در جبهه ها

در عملیات رمضان روی دژ ایران بودیم و بر نیروهای عراقی مسلط. فرمانده شان با هلی کوپتر آمد و از مواضع ما و کمی نیروهای مان اطلاع پیدا کرد. اندکی بعد، با ستون تانک ها به ما حمله کردند و […]

التماس کتک شهید مهدی کازرونی

گروهک ها در شکنجه کردن خیلی بی رحم بودند.  شهید مهدی کازرونی شب ها می آمد  و بچه‌ها را قسم می‌داد که من را کتک بزنید.  وقتی حسابی کتک می خورد بلند می شد و می گفت: خدایا شکر که […]

صفحه 1 از 2 12 بعدی