حکایت مزار شهید جعفر احمدی میانجی
وقتی سید مهدی موسوی شهید شده بود. آمدیم سر مزارش. در قطعه کناری چند قبر خالی بود. جعفر داخل یکی از قبرها خوابید. از من خواست سنگ لحد را بگذارم. قبول نمی کردم. اصرار که کرد، سنگ لحد برایش چیدم […]
وقتی سید مهدی موسوی شهید شده بود. آمدیم سر مزارش. در قطعه کناری چند قبر خالی بود. جعفر داخل یکی از قبرها خوابید. از من خواست سنگ لحد را بگذارم. قبول نمی کردم. اصرار که کرد، سنگ لحد برایش چیدم […]
جعفر انسی ویژه با امام زمان داشت. مواقعی هم که با همدیگر می رفتیم جمکران، سرش را روی شیشه اتوبوس می گذاشت و در خودش بود. شبی در حسینیه مراغه بودیم. بودیم حال حعفر منقلب بود. بعدها برایم گفت که […]