برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

شوخی های شهدا

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

قدرت مدیریت بحران در سیره شهید رضا چراغی

رضا در بازسازی روحیه نیروها در بحران های شدید خبره بود. در مرحله بازسازی پس از عملیات فتح المبین گردان تیچ ۲۷ با کمبود شدید مهمات مواجه یودند. آن روز هم موقعی که داشتم به موقعیت گردان انصار می رفتم، […]

شوخ طبعی در سیره شهید رضا چراغی

رضا خیلی روحیه شادی داشت و با همه می جوشید.  آن روزهای اول تشکیل تیپ ۲۷ اگر شما سری به ساختمان‌های دو کوه جدید می زدی، از هر اتاقی که صدای بگو بخند بچه ها بلند بود، باید یقین قطعی […]

شوخی های شهید حسین خرازی

شوخی های حسین هم دیدنی بود. وقتی دستش در عملیات خیبر قطع شد،  اصفهان که بودم هر روز می رفتم عیادتش.  یک بار پرسید ازدواج کردی یا نه؟  وقتی جواب منفی مرا شنید.  اصرار کرد که یکی از خواهر هایم […]

شوخی با مادر در سیره شهید علی سیفی

علی یک بار هنگام بازگشت از جبهه، عینک آفتاب و کاپشن آمریکائی داشت. زنگ خانه شان را زد. مادرش آمد دم در و گفت با چه کسی کار دارید؟ گفت: با جواد (برادر کوچک ترش). مادر تا می رود تا […]

شوخ طبعی در سیره شهید علی سیفی

برش یک: شهید سیفی را آخرین بار قبل از عملیات والفجر ۸، در نماز جمعه دزفول دیدمش. قیافه ترکه ای و عمامه، چهره عرفانی اش را زیبا تر کرده بود. همدیگر را بغل کردیم و من تکانش دادم. با همان […]