بادبادک بازی شهید منصور باقری در جبهه
منصور شیطنت هایش را با خودش به جبهه آورده بود. بادبادک های «الموت للصدام» ش در پاسگاه زید معروف بود. هر وقتی بیکار می شد، می پرید پشت خاکریز و فوری انگشت شستش را به دهانش می زد و برای […]
منصور شیطنت هایش را با خودش به جبهه آورده بود. بادبادک های «الموت للصدام» ش در پاسگاه زید معروف بود. هر وقتی بیکار می شد، می پرید پشت خاکریز و فوری انگشت شستش را به دهانش می زد و برای […]
تانک ها و سربازان مسلح، چهار راه سی متری را قرق کرده بودند. حسین بچه ها را جمع کرد و گفت: بیایید برویم سر چهار راه، سرود هفده شهریور را بخوانیم. بهبوهه انقلاب بود و شعار دادن و تظاهرات حرکتی […]
تركشها كه به آب ميخورد، ماهيها ميآمدند بالا. تقريباً هر روز بساط ماهيكباب به راه بود. ماهي درشتي از سقف سنگر آويزان بود. بوي ماهي كه به مشام گربه خورد، روي دو تا پا بلند شد. بدنش را حسابيكش داده […]