جلوه محبت شهید علی سیفی به حضرت زهرا (س)
شهید سیفی به حضرت زهرا سلام الله علیها ارادت خاصی داشت. بعد از شهادت، خوابش را دیدند که در یک جایی بود و صدای مداحی می آمد. پرسیدند کجا هستی؟ گفته بود: نمی دانم. هر کجا حضرت زهرا (س) باشد، […]
شهید سیفی به حضرت زهرا سلام الله علیها ارادت خاصی داشت. بعد از شهادت، خوابش را دیدند که در یک جایی بود و صدای مداحی می آمد. پرسیدند کجا هستی؟ گفته بود: نمی دانم. هر کجا حضرت زهرا (س) باشد، […]
شهید سیفی انسانی فوق العاده جذاب بود. یکی از روشهای او برای جذب، ایجاد احساس صمیمیت بود. حافظه قوی داشت. در اولین برخورد اسامی بیشتر نیرو ها را به حافظه می سپرد و در برخورد های بعدی آن ها را […]
سال نمای زندگی آیت الله شهید حسین غفاری ۱۲۹۳؛ ولادت در آذر شهر ۱۲۹۵؛ رحلت پدر در یک و نیم سالگی ۱۲۹۹؛ شروع تحصیلات ابتدائی ۱۳۱۱؛ ازدواج با دختر حضرت آیت الله حاج میرزا علی مقدس تبریزی که ثمره ازدواج […]
علی انس با قرآنش به حدی که در حالت اغماء و موج گرفتگی هم قرآن می خواند. بعد از مجروحیت، حالش خوب نبود. مثل کسانی که صرع دارند، شروع می کرد به دست و پا زدن. اما در این حال […]
شهید علی سیفی در برخورد با نامحرم خیلی مراقبت داشت. در کوچه و خیابان سرش را پائین می انداخت و اصلا بلند نمی کرد. وقتی در یک جمعی بود و نامحرمی وارد می شد، به صورت کج می نشست تا […]
بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح در سال ۱۳۶۴، دانشکده الهیات دانشگاه تهران خود آن عزیز در زندگیش هم همینطور بود. کمنمود و کمتظاهر اما پرحضور و پرتحرک. اسمش کمتر برده میشد اما آثارش خیلی جاها […]
سم اللَّه الرحمن الرحیم إنا للَّه و إنا إلیه راجعون آن گاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوى او مى رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیاى خدا- علیهم […]
سال نمای زندگی شهید محمد مفتح ۱۳۰۷؛ (۲۸ خرداد) ولادت در روستای کله سر فامنین همدان ۱۳۴۱ ؛شروع تحصیلات ابتدایی ۱۳۲۲ ؛عزیمت به قم برای ادامه تحصیلات حوزوی ۱۳۲۸ ؛ازدواج ۱۳۳۴؛همکاری با شهید بهشتی در تأسیس دبیرستان دین و دانش […]
سال نمای زندگی شهید جلال افشار ۱۳۳۵؛ (۷ شهریور) ولادت در اصفهان ۱۳۴۴؛ شروع به تلاوت قرآن در ۹ سالگی ۱۳۵۳؛ عزیمت به قم و مدرسه حقانی برای تحصیلات حوزوی و برقرای ارتباط با آیت الله بهاء الدینی ۱۳۵۶؛ (۳ […]
شهید علی سیفی می دانست چه زمانی شهید خواهد شد. در آخرین مرخصی می دانست که بر نمی گردد. به من گفت بیا لباسم را بوکن. خیلی خوش بو بود. گفتم : داداش! چه عطری زدی؟ گفت: عطر خاصی نیست. […]
مریض شده بودم و نتوانستم سر کلاس بروم. وقتی حالم را دید آرام نشست بالای سر من و گفت: «بالام قربان اولوم». با لهجه شیرین اش کلی به من محبت کرد و گفت برایت آش درست می کنم. شهید علی […]
فرازی از وصیت نامه شهید عبد الله میثمی (۸) اي خواهرانم طاهره خانم و اكرم خانم، شما از يادتان نرود كه شما از پستاني پاك شير خورده ايد و بايد با پستاني پاك به فرزندان تان شير بدهيد. فرزندانتان را […]