برش هاشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳

برش ها - صفحه 110 از 111 - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام و خاطرات دفاع مقدس

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

https://dl1.negarestock.ir/S/p/2024/5/20/1716213174_22143_photo_2024-05-20_17-15-07.jpg?q=50

رهبر معظم انقلاب: رئیسی عزیز خستگی نمی شناخت.

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

شب عملیات بود و ما هم درگیر کارها. تنهایی آمد تقاضایی داشت. قبول نکردم . رفت با واسطه آمد. می گفت: می خواهم برایم روضه بخوانی. فقط چند دقیقه. شاید دیگر فرصتش را نداشته باشم. رفتیم پشت سنگر. گفتم چه […]

ده دقیقه می خوابم!

برش يك: دود باروت صورتش را سياه كرده بود. گوشه چادر نشست و با خاك زير سرش را بلند كرد. گفت: با اجازه من ده دقيقه مي خوابم. سر ده دقيقه بيدار شد.  با تعجب گفتم: حاجي خوابت همين بود؟ […]

خون تازه بعد از ۹ سال

شبها تا دیر وقت، زیر نور چراغ فانوس مشغول خواندن و نوشتن بود. می گفت: می خواهم زود خواندن و نوشتن را یاد بگیرم تا روضه خوان امام حسین (ع) شوم. محرم که می شد مردم را جمع می کرد […]

می روم مادر که اینک کربلا می خواندم!

  پارچه را کنار زدم، محمد حسین بود با همان لبخند همیشگی اش. خواستم وسایلش را برسانم دست خانواده اش. داشتم جیب هایش را خالی می کردم که به یک کاغذ برخوردم که رویش نوشته بود: می روم مادر که […]

کتاب صوتی معلم فراری

این کتاب توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده و توسط شبکه رادیویی ایران صدا به فایل صوتی تبدیل شده است. صدابردار کتاب گویا: هادي ابوالفضلي, گروه توليد کننده کتاب گویا: گروه اجتماعی و اقتصادی عنوان فرعی کتاب گویا: شهيد محمدابراهيم […]

کتاب صوتی خط عاشقی یک

کتاب صوتی خط عاشقی یک، توسط برادر عزیزم امیر ذوالفقاری به صورت عادی خوانش شده است و برای برای استفاده، به صورت فایل فشرده حضورتان تقدیم می گردد. قسمت های گزینش شده این فایل صوتی را اینجا می توانید بشنوید. […]

کتاب خط عاشقی یک

کتاب خط عاشقی ۱ گرداوری: حسین کاجی باز نویسی: مهدی قربانی ناشر: حماسه یاران نوبت چاپ: دوم- بهار ۱۳۹۵ تعداد صفحات: ۱۴۸ این کتاب، اولین کتاب از مجموعه کتاب های خط عاشقی می باشد که به خاطرات عشق شهدا به […]

بايد از روي پا بشناسيدم!

برش هایی از مرگ آگاهی شهید حاج یونس زنگی آبادی برش يكم: قبل از كربلاي پنج آمد قرار گاه. موقع خداحافظي رگ گردنش را بوسيدم و التماس كردم شفاعتم كند. گفت: اين طور نگو،خدا به همه توفيق بدهد. بار دوم […]