برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

انفاق و گره گشائی در سیره شهدا

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

دست به خیری در سیره شهید صیاد شیرازی

علی همیشه یک سوم حقوقش را به من می داد و من با همان یک سوم، امور منزل را اداره می کردم. خرج و مخارج منزل دست خودم بود. می گفتم: شما مسئولین از وضع بازار که خبر ندارید. رفتم […]

انفاق علمی در سیره شهید علی هاشمی

علی کلاس زبان می رفت. شاگرد اول مدرسه هم بود. روی در خانه تابلویی نصب کرده بود. روی آن نوشته بود: درس تقویتی زبان، در مسجد امام علی (ع) ساعت دو تا چهار. ساعتی ده تا صلوات؛ قبولی با خدا. […]

خرید ساده ازدواج در سیره شهید مهدی باکری

قبلا در تلویزیون دیده بودمش. دل خوشی از او نداشتم. می گفتم این چه شهرداری است که حرف زدن هم بلند نیست. وقتی آمد خواستگاری نظرم عوض شد. با خرید عروسی مخالف بودم با اصرار آقا مهدی رفتیم بازار. یک […]

شهید مهدی باکری؛ شهردار بدهکار

مهدی در طی زمانی که شهردار ارومیه بود یک ریال هم حقوق نگرفت. با من که مسئول اعتبارات شهرداری بودم، هماهنگ کرده بود که به هر نیازمندی که امضایش پای نامه او بود، مبلغ مذکور را بدهم. می نوشت: امور […]

ایثار اقتصادی شهید سید مجتبی هاشمی

سید از همه چیزش در راه انقلاب گذشت. خانه ای داشتیم به وسعت هزار متر مربع، با چندین واحد مسکونی دیگر. همه را فروخت و پول آن را خرج جبهه کرد و کوچک ترین چشم داشتی هم از کسی نداشت. […]

سیره اقتصادی شهید علی هاشمی در نوجوانی

علی از همان کودکی کارهای بزرگی انجام می داد.  در دوران دبستان توی سینی زولبیا و بامیه می‌گذاشت و می فروخت؛ حتی آب خنک هم می فروخت.  روزی یک تومان در می آورد تا برای خانه کمک خرج باشد. ۱۴ […]

صفحه 3 از 5 قبلی 12345 بعدی