برش هاجمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳

روحیه کار جهادی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

https://images.irantarh.com/pr:sharp/rs:fit:0:0:0/plain/s3:/uploads/designs/1403/07/07/1727508222_ExSdI0.webp

تخلیه چاه، گاهی می توان نفْس شکن باشد.

دست‌شویی‌های اردوگاه حالت مخزن داشت. هر وقت پر می‌شد، با ماشین مخصوص، تخلیه می‌کردند؛ اما این‌بار دیوارهای کنار دست‌شویی ریخته بود و امکان تخلیه با ماشین نبود. برای مرمت دیوار، باید چاه تخلیه می‌شد. از طرفی هیچ دست‌شویی دیگری برای […]

عید نوروز شهید حمید سیاهکالی

عید سال ۹۳ مصادف با ایام فاطمیه بود، به حرمت شهادت حضرت زهرا(س)آجیل و شیرینی نگرفتیم. به مهمان ها میوه و چای می دادیم. چون کوچک تر بودیم اول ما برای عید دیدنی خانه فامیل رفتیم، از آنجایی که تازه […]

پاسخگویی به تماس های تلفنی

فاطمه جابري انصاري همسر شهيد: حساسيت فراوان شهيد مفتح در رسيدگي به خواسته ها و مشكلات كساني كه به ايشان مراجعه مي كردند، چشمگير بود. به طوري كه بارها اتفاق مي افتاد كه ايشان پس از يك روز سراسر تلاش […]

انجمن خیریه شهید احمد کشوری

مدتی بود که احمد انجمن خیریه ای بین بچه های پایگاه کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانواده های فقیر کمک مالی می کرد. یک شب که به همین قصد داشت می رفت بیرون پایگاه، با اصرار همراهش شدم. […]

فعالیت های جهادی شهید مهدی زین الدین

ماه رمضان سال ۵۸ بود.  از طرف جهاد سازندگی با یک گروه ۲۵ نفره رفته بودیم روستای وسف برای کمک به کشاورز ها در چیدن میوه باغ ها و دروی گندم. مهدی را اولین بار آنجا دیدم. از سر زمین […]

شهید مهدی باکری؛ شهرداری تکرار ناپذیر

سی سال است کارمند شهرداری ام. هیچ شهرداری را مثل مهدی ندیده ام. به جای اینکه مثل دیگران اول به دکوراسیون اتاقش برسد، یا با دستوراتی قدرتش را به رخ دیگران بکشد، ساده می پوشید  و در اتاقی ساده می […]

شهید مهدی باکری؛ شهردار شب گرد

مهدی شهردار ارومیه بود و من معاونش. بعضی شب ها به منزل نمی آمد و هر چه می گفتم کجا بودی، چیزی نمی گفت. یک شب باران تندی می بارید. مهدی بلند شد برود، گفتم : کجا؟ گفت: جای بدی […]

صفحه 1 از 2 12 بعدی