تبلیغ چهره به چهره در سیره شهید فضل الله محلاتی
هم بند فضل الله یک کمونیستی بود که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود. همیشه نمازخواندن های دیگران را مسخره می کرد. فضل الله که نماز می خواند، او را هم دعوت به نماز کرد. زندانی گفت: بی خود […]
هم بند فضل الله یک کمونیستی بود که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود. همیشه نمازخواندن های دیگران را مسخره می کرد. فضل الله که نماز می خواند، او را هم دعوت به نماز کرد. زندانی گفت: بی خود […]
وقتی قضیه ۱۵ خرداد پیش آمد ساواکی ها در به در دنبالش بودند. دوازده روز خانه به خانه، جا عوض می کرد. شب اول در خانه اول، با آقایان اعتماد زاده، شجونی و مروارید استخاره می گیرند، برای رفتن خوب […]
رفتار فضل الله با ساواکی ها هم عجیب بود. یک دفعه ریختند خانه مان. همه شان لباس شخصب بودند به جز یکی شان که لباس نظامی داشت با کلی درجه و واکسیل و مدال. دادستان ارتش بود. آمدند کتاب خانه. […]
فضل الله با شهید سید مصطفی خمینی رفیق گرما به و گلستان بودند. وقتی آمدیم تهران، آقا مصطفی آمد دورا دور خانه ما را اجاره کردند. برای همین با آقا مصطفی این طوری خانه یکی شدیم. با همدیگر می رفتند […]
خیلی زود به من بر می خورد و قهر می کردم و یا تهدید به قهر می کردم؛ ولی فضل الله نمی گذاشت کار به جاهای باریک بکشد کافی به بود که بخندد، یا شوخی کند و حرف تو حرف […]
مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۱؛ محلاتی به روایت همسر شهید نویسنده: معصومه شیبانی ناشر: روایت فتح نوبت چاپ: دوم- ۱۳۹۵ تعداد صفحات: ۱۱۱ صفحه؛ مصور کتاب حاضر روایت خانم اقلیم سادات شهیدی از زندگی نزدیک به سی ساله با […]