برش هاچهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳

شهید حسین خرازی

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

http://www.boreshha.ir/wp-content/uploads/2020/12/%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D9%85-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%B5-%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%87.png

حاج محسن یک دست کتک لازم است!

حسین روی نظم بچه ها خیلی حساس بود.  عملیات کربلای چهار، لشکر حضرت رسول (ص) در کانی مانگا عملیات می کرد. گردانی از ما هم گردان احتیاط بود. فرماندهی، بالای ارتفاع بود و برای اعزام گردان احتیاط، باید با لشکر […]

شما فرمانده لشکرید؟!

لشکر امام حسین در شهرک دارخوین مستقر بود و یگان دریایی هم داخلش. با حسین می‌خواستیم برای سرکشی به یگان دریایی برویم. باید از دژبانی عبور می‌کردیم. سربازی با لهجه روستایی در دژبانی ایستاده بود.  ازم کارت تردد خواست، نداشتیم […]

شوخی های شهید حسین خرازی

شوخی های حسین هم دیدنی بود. وقتی دستش در عملیات خیبر قطع شد،  اصفهان که بودم هر روز می رفتم عیادتش.  یک بار پرسید ازدواج کردی یا نه؟  وقتی جواب منفی مرا شنید.  اصرار کرد که یکی از خواهر هایم […]

تعجب شدید شهید حسین خرازی از بی حجابی های تهران

به همراه حسین برای شرکت در جلسه ستاد مشترک سپاه به تهران آمده بودیم. مسیرمان خورد پشت چراغ قرمز چهارراه ولیعصر (عج). حسین اطراف را نگاه می کرد. از دیدن  زنهای بدحجاب در خیابان نزدیک بود شاخ در بیاورد.  کارد […]

شناخت مدیریتی زیر مجموعه در سیره شهید حسین خرازی

عملیات کربلای ۴ بود. حسین داخل سنگر فرماندهی،  نقشه را پهن کرده بود و عملیات را توجیه می کرد. احسن زاده فرمانده گردان امام باقر علیه السلام که کاشانی بود،  پرید وسط حرف حسین و گفت: چرا فرمانده گردان های خط […]

معرفی و بررسی کتاب زندگی با فرمانده؛ خاطرات شهید حسین خرازی

کتاب زندگی با فرمانده؛ خاطراتی از شهید حسین خرازی. نویسنده: علی اکبر مزد آبادی. ناشر: یا زهرا (س). نوبت چاپ: سوم؛ ۱۳۶۴٫ تعداد صفحات: ۱۶۳؛ مصور. این کتاب دهمین جلد از مجموعه یاران ناب است که به صورت آلبوم- خاطره […]

صفحه 1 از 2 12 بعدی