مهدی در طی زمانی که شهردار ارومیه بود یک ریال هم حقوق نگرفت. با من که مسئول اعتبارات شهرداری بودم، هماهنگ کرده بود که به هر نیازمندی که امضایش پای نامه او بود، مبلغ مذکور را بدهم.
می نوشت: امور مالی! لطفا مبلغ فوق از حقوق این جانب به ایشان پرداخت شود.
وقتی که از شهرداری رفت سپاه، سی هزار تومان بابت همین امضاها به شهردار ی بدهکار بود.
یک روز گفتم: اگر اجازه بدهی حقوقت را حساب کنیم تا بروی از شهرداری بگیری.
گفت: نه لازم نیست. من حقوقم را گرفته ام. منظورش همان حقوق ماهی ۷۰۰ تومان سپاه بود.
راوی: علی عبد العلی زاده
کتاب نمی توانست زنده بماند؛ خاطراتی از شهید مهدی باکری، نویسنده: علی اکبری، ناشر: صیام، نوبت چاپ: اول؛ بهار ۱۳۸۹؛ صفحه ۱۶٫
به این مطلب رای دهید.
10
لینک کوتاه شده