برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

روایت وداع شهید جلال افشار

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

برش یک:

آخرین باری که جلال عازم جبهه بود، شب نوزدهم ماه رمضان بود. شب قبل رفت مسجد و از همه مردم حلالیت طلبید. هنگام خداحافظی گفت: من دیگر بر نمی گردم. موقع اذان که داشت وضو گرفت از پدر خانمش هم حلالیت طلبید.

برش دو:

موقع رفتن سعی داشت که مادرش متوجه رفتنش نشود. برادرش از من پرسید: جلال کجا می رود؟

گفتم: قم.

از خودش پرسید: گفت مشهد.

وقتی به قرآن تفأل زد. آیه گویا بود. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ».(آل عمران ۱۶۹).

خودش هم موقع رفتن، وقتی به قرآن تفأل زد، آیه ای آمد که سرلوحه وصیت نامه اش شد: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيَِّاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يحَْكُمُونَ * مَن كاَنَ يَرْجُواْ لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لاََتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يجَُاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنىِ‏ٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ * وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيَِّاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى كاَنُواْ يَعْمَلُونَ(عنکبوت ۴-۷)».

برش سه:

دو شب قبل از عملیات در جلسه که مربوط به عملیات بود، شرکت کرد. پس از پایان صحبت ها با ما خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.

به شوخی به او گفتم: آقای افشار! شهادت نصیب من و شما نمی شود. این حرف ها را نزن. خیلی زود خداحافظی کرد و رفت.

کتاب جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، نشر ستارگان درخشان، چاپ اول، ۱۳۹۵،ص ۶۳-۶۱٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  اذان؛ پله عروج شهید جلال افشار

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر