در مأموریت منطقه سمیرم و پادنا، مرتب بین مردم می رفت و به درد دلشان گوش می کرد و به مسئولین منتقل می کرد.
شبی پیر زنی بیوه آمد که سگ همسایه جوجه هایم را دریده و وقتی اعتراض کردم، پسرانش مرا کتک زده اند و ترس جانم را دارم. همان شب با توجه به خطر کمین ضد انقلاب، حرکت می کند و خسارت زن را از آنان می گیرد و تأمینش می کند.
می گفت: کار شب و روز ندارد. مهم این است که برای حفظ کیان اسلام و انقلاب تلاش کرد و همین مسائل به ظاهر ناچیز اهمیت فراوانی دارند.
کتاب جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، نشر ستارگان درخشان، چاپ اول، ۱۳۹۵،ص ۸۰-۷۹٫
به این مطلب رای دهید.
01
لینک کوتاه شده