شهید محمد ابراهیمیان شب حمله همه پشانی بند ها را ریخته بود به هم. داشت دنبال سربند «یا فاطمة الزهرا (س)» می گشت.
بچه ها گفتند: مگر فرقی می کند، یکیش را بردار؟
گفت: من مادرندارم. دلم خوش است وقتی شهید شدم، حضرت فاطمه (س) بیایند بالای سرم و برایم مادری کنند.
کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۱٫ به نقل از کتاب مجموعه خاطرات شهید محمد ابراهیمیان.
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده