خوب به یاد دارم که سید محمود می گفت: «باید استعداد نیروهای انقلاب شکوفا شود. باید هر کدام از این بچه ها یکی از یاران حضرت مهدی (عج) در زمان ظهور باشند». بعد می گفت: «یار امام باید انسانی توانا و دارای قدرت در زمینه های مختلف باشد».
مثلاً احساس کرد که بنده در زمینه خط و خطاطی توانا هستم. برای من و چند نفر دیگر، یک دبیر هنر آورد تا عصرها برای ما کلاس بگذارد و استعداد ما به تعبیری شکوفا شود. بعد از آن شروع به کار کردیم. ایشان من را که دانش آموز بودم تشویق کرد و رنگ و قلم تهیه کرد و مشغول دیوار نویسی شدیم. ابتدا دیوارهای مدرسه و سپس سطح محل را پر کردیم.
خلاصه هر کسی را به نحوی پرورش می داد. دوستی داشتیم که توانایی سخنوری و سخنرانی داشت. از او در صبحگاه مدرسه استفاده می کرد. دیگری توانایی مدیریتی داشت برخی کارهای اجرایی مدرسه را به او می سپرد. در کل به کار تشکیلاتی بسیار اعتقاد داشت.
برای برخی بچه ها کلاس عکاسی گذاشت. غالب بچه های این کلاس دوربین های سیاه و سفید داشتند. مربی کلاس آمد و گفت آقای افتخاری اگر می خواهیم کلاس موفق باشد و عکاس تربیت کنیم باید دستگاه ظهور عکس سیاه و سفید داشته باشیم.
ایشان گفت: هزینه دستگاه چقدره؟
گفت: حدود ۲۸۰۰ تومان
افتخاری گفت: «باشه من تا چند روز دیگه این مبلغ را تهیه می کنم».
خب بنده معاون ایشان بودم و خبر داشتم که چنین مبلغی در اختیار ما نیست. ما برای ضروری ترین کارهای مدرسه بودجه نداشتیم. چند روز بعد با افتخاری رفتیم بانک و حقوق سربرج را گرفتیم. ایشان با حق مدیریت و اضافه کاری مبلغ ۲۸۰۰ تومان حقوق گرفت. بعد هم به مدرسه آمدیم. عصر بود که مربی کلاس عکاسی را صدا زد و بدون این که کسی متوجه شود، کل مبلغ حقوق خودش را برای تهیه دستگاه به ایشان داد.
راوی: محمدرضا شوقیان و ناصر مرادی
کتاب فراتر از زمان؛ خاطرات و زندگی نامه شهید سید محمود افتخاری، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و نشر شهید ابراهیم هادی، نوبت اول-۱۳۸۶٫ صفحه ۸۱-۸۲ و ۱۰۹-۱۱۰٫
به این مطلب رای دهید.
10
لینک کوتاه شده