برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

مردم داری در سیره شهید عبدالله صادق

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

مردم داری عبدالله حرف نداشت. اصلا نمی توانست به کسی کمک نکند از همان بچگی.

بچه که به بود سر سفره که می نشست منتظر بود کسی آب بخواهد سریع می دوید و اگر احساس می کرد کسی غذایش کم است، نصف غذایش را خالی می کرد توی ظرف غذایش.

جلسه قرآن هم که می رفت مدام در حال کمک به صاحبخانه در دادن چایی به حاضران و یا جفت کردن کفش ها بود. یک جلسه اگر نبود مردان جا افتاده با تأسف سری تکان می دادند و می گفتند: «حیف شذ. اون که نیست جلسه سوت و کوره».

سنش از ده که گذشته بود باز هم همین گونه بود. از تعمیر کردن بلندگوی مسجد تا کمک کردن به همسایه بنا برای کشسدن دیوارش و کمک به پیر زنی در کشیدن بارش.

آقای تبریزانی که کار گازکشی خانه ها را انجام می داد شیفته همین مردم داری اش شده بود. باهم رفیق شده بودند. عبدالله هر وقت فراغتی به دست می آورد می رفت کمکش.

در جبهه هم که بود از تمیز کردن سنگر اجتماعی کوتاهی نمی کرد. بعضی بچه ها به شوخی  بهش می گفتند: «عبدالله تو دختر خوبی هستی؛ کارت حرف نداره».

کتاب سی و ششمین روز؛ زندگی نامه شهید عبد الله صادق. نوشته: سیمین وهاب زاده مرتضوی. نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۴٫ صفحه ۱۸-۲۰ و ۲۳-۲۴ و ۱۰۸٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  فرار از بی کاری در سیره شهید محمد ابراهیم همت

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر