فاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم أني لا اضيع عمل عاملٍ مِنكُم مِن ذكَرٍ او اُنثي مِن بَعض فالَّذينَ هاجَروا و اُخرِجوا مِن ديارِهِم و اوذوا في سبيلي و قاتلوا و قتلوا لاكفرنَّ سَيِّئاتِهِم وَ لادخِلَنَّهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِها الانهار ثواباً مِن عِندِ الله وَاللهُ عِندَه حُسنُ الثَّواب. آل عمران (۱۹۵-۱۹۳)
برادران عزيزم! حركت جوشان انقلاب اسلامي كه در بيست و دوم بهمن پنجاه و هفت، سلطنت استبدادي وابسته را درهم ريخت، در همان نقطه متوقف نماند كه اگر ميماند، چنانچه برخي ميخواستند، اكنون نه تهاجمي در كار بود و نه جنگي.
جنگ فعلي نتيجه جبري ادامه حركت انقلابي مردم و تلاش براي تحقق همه اهداف انقلاب است. جنگ تحميلي كنوني، پيآمد تلاش انقلابي خلق ماست و مانند بسياري عواقب و آثار ديگر انقلاب، بايد با آن روبرو شد و بر آن غلبه نمود.
جنگ فعلي با بحران اقتصادي و توطئههاي سياسي نظاميِ ديگر، از لحاظ ماهيت تفاوتي ندارند. انقلاب در حركت روبهپيش خود با اين موانع و توطئهها و كارشكني ها روبرو ميشود و هر انقلاب اصيل و مردمي چنين است و لذا بايد در ادامه راه خود به سوي هدف هاي انقلابي، همه موارد را از پيش پا بردارد.
در اين جنگ، انقلاب و هدف هاي مكتب، از همه چيز بالاتر است. برادران عزيز من، براي ما استقلال و تماميت ارضي فينفسه و مجرد و تنها، ارزش به حساب نميآيد؛ بلكه تماميت ارضي و استقلال ميهن اسلامي مان در چهارچوب هدف هاي انقلاب و مكتب معني پيدا ميكند.
آري برادرانم! آنچه به جنگ و تلاش در حفظ پاسداري از تماميت ارضي و استقلال معني ميبخشد، انقلاب و مكتب است، آزادي و استقلال واقعي است، عدالت و برابري است. ما بايد پيش از آنكه براي يك وجب خاك بيش يا كم بجنگيم، بايد براي دفاع از آرمانهاي انقلاب مبارزه كنيم و اين است كه همه بايد از ديدگاه انقلاب و مكتب در جنگ وارد شويم؛ زيرا اگر شركت در جبهه جنگ با آگاهي سياسي و مكتبي همراه نباشد، وظيفهاي انقلابي نخواهد بود.
جنگ با عراق براي ما هدف نيست و همهچيز هم نيست، بلكه وظيفهاي است در كنار و به دنبال ديگر وظايف انقلابي و اسلامي كه تاكنون داشتهايم و از اين پس خواهيم داشت.
تأكيد من به خاطر آن است كه نشان دهيم ما و همه رزمندگان و جان بركفان انقلاب، هرگز هدف هايي را كه به خاطر وصول به آن انقلاب كرديم و دشمني ابرقدرت ها را برانگيحتيم و هجوم نظامي عراق هم، يكي از عكسالعمل هاي اين حركت انقلابي است، هرگز فراموش نكردهايم و پايان يافته نميبينيم.
برادرانم! سپاه بايد مبارزه دراز مدت مكتبي را تا تحقق همه ايدهآل هاي توحيدي دستور العمل زندگي و حيات خويش قرار دهد.
برادران عزيزم! شما چه فكر ميكنيد؟! آيا تحت چه شرايطي استعمارگران و دشمنان زخمخوزده ما حاضرند به جاي مخالفت و خصومت، به حمايت از ما برخيزند؟ آيا جز با نفي همه خواستههايي كه تا كنون در راهشان جنگيدهايم و قرباني دادهايم؟ آيا جز با نفي هدف هايي كه دشمني شيطان ها را بر انگيخته بود؟ نفي آزادي، نفي استقلال واقعي و جوهره مكتبي انقلاب؟ و راستي برادران، اگر ما اختلاف خود را با استكبار جهاني به سركردگي آمريكا فراموش كنيم، چه چيزي براي ما ميماند؟
آري برادران! ما براي تحقق آرمان هاي توحيدي انقلاب كردهايم و به همين دليل، جنگ بايد در خدمت اين آرمان ها باشد. ما بايد در اين جنگ، علاوه بر اينكه دشمن را به عقب برانيم و از حاكميت و گسترش انقلاب و تداوم آن دفاع و در راه آن جانبازي نمائيم.
بايد ابتلاء به آلودگي هاي شرك و خودپرستي و تنپروري و فساد از وجودمان پاك گردد و شخصيت انساني ما در اين كوره گداخته سختي و شدت،ذوب شده، تحت تأثير جوهر ايمان به مكتب و ارزش هاي متعالي، ارتقاء و تكامل يابد.
با تحمل آوارگي از شهر و ديار و مصيبت از دست دادن عزيزان و آزار وارده از دشمن، همراه با كسب آگاهي و تقويت ايمان صلاحيت وراثت زمين و رهبري نهضت رهاييبخش انبياء را در عصر خود بهدست آوريم.
بجنگيم تا انقلابمان ادامه يابد و اسلام پيروز شود و آزادي و برابري و قسط اسلامي برقرار گردد و سرانجام استكبار و ستمگري و شرك و استبداد و استعمار در سراسر جهان نابود شود. به تعبير امام، پيروزي يا مرگ هر دو براي ما فتح است. راه يافتن به فلات مرتفع كمال و آزادي و خودآگاهي است.
از ياد نبريم كه تهاجم نظامي عراق و تحريكات نظامي آمريكا، يكي از چند جبهه نبردي است كه دشمنان، عليه انقلاب اسلامي ما گشودهاند و اين است كه شما خود را حماسهآفرينان اين انقلاب و جنگ ميدانيد و به حق نيز هستيد. بايد به طور كامل با انگيزههاي انقلاب و مكتب آشنا شويد و از هدف هاي سياسي دشمن از اين تهاجم، كاملاً مطلع باشيم.
برادرانم! به تعبير امام ما در هر حال پيروزيم؛ زيرا امام گام زدن در مسير را پيروزي ميداند. امام صرفاً غلبه نظامي و سياسي بر دشمن را تنها پيروزي نميداند و اين همان رازي است كهموحدين را همواره به تلاش و جهد وا داشته است.
آري غلبه با حق است و باطل ميرنده و زهوق است “ان الباطل كان زهوقا”.
آري بهراستي هم كه مرگ از آن زندگي، در حالي كه ظلم حاكم است، هزار مرتبه ارزش مندتر است؛ مگر اين زندگي چيست كه در مقابل تاراج حق و حاكميت استكبار و بازدارندگان راه خدا، سكوت و سازش شود.
برادرانم! اين جوهره قيام امام حسين است كه انقلاب را تداوم و تكامل ميبخشد و مستمر ميدارد و آنچه اصالت دارد، همين محتوا و كيفيت است. حفظ اين جوهر و جاري ساختن آن، در روح و قلب تودههاست كه مقدس و متبرك است. پيام حسين نفي سازش با شيطان و مقاومت در مقابل باطل است؛ و اگر انسان بخواهد براي خود ارزشي قائل باشد، بايد ميزان ظلمستيزي و شيوه آن را ملاك قرار دهد و اين مبارزه است كه به انسان ارزش و شخصيت ميبخشد و پيام “حسين (ع)”، جانبازي و فداكاري است. ايثار خالصانه و مؤمنانه است. نفي هرگونه وابستگيهاي غير توحيدي است و اسلام به اعتبار اين حماسهها زنده بوده است.
اين حماسهها كه از توبه آدم شروع و با قرباني اسماعيل تداوم، و در بدر و خندق بارور، و در كربلا تجلي شكوهمند يافت، در اين جنگ تحميلي مراحل اوج خود را يافته استكه در حماسههاي شما پديدار و جاويد شدهاست.
حماسههاي تانجاويد و جاويدان باد! تا اسلام به عنوان مكتب رهاييبخش همه محرومان جهان مطرح گردد.
برادرانم! پيكرهاي رشيد و ايمانهاي استوار شما، سد محكمي در برابر توطئههاست. شما پاسداران دستاوردهاي انقلاب و مدافع مستضعفان و ياران وفادار اماميد. شما بازوان مسلح خلق مستضعفي هستيد كه قصد كردهايد تا وعده الهي را در عصر انقلاب، تحقق بخشيد.
برادرانم! مبادا كه از خط امام عدول ورزيد و بكوشيد تا خط استقلالي خويش را از جريانهاي قدرت، جدا و حفظ كنيد. اين چيزي است كه سپاه در كل، بدان سخت نيازمند است تا بتواند به سوي ارتش مكتبي مسلح به حركت درآيد و در غير اين صورت، ابزاري براي قدرت يكي از جريان هاي سياسي، بيشتر نخواهد بود.
برادرانم! درست است كه ما اصالت را به انسان و ايمان ميدهيم؛ ولي ضرورت كاربرد سلاحهاي پيچيده و يا ارزش و اهميت سازماندهي و اطاعت تمام از فرماندهي و نظم را ابداً نميتوانيم منكر شويم.
برادرانم! نظم از ديدگاه توحيدي يك اصل حاكم و عمومي است. آري برادران، نادرست است كه وقتي صحبت از نيروي ايمان ميشود، ضرورت فرماندهي و سازماندهي و امكانات و تاكتيك هاي درست نفي شود و شما خود بهتر ميدانيد كه به خاطر عدم آشنايي برادران ما با سلاح هاي سنگين، ما چه ضربههاي سختي را متحمل شدهايم و چگونه دستهدسته براداران جانبركفمان را از دست دادهايم و همه ميدانيم هر روز كه در اين امر حياتي و خطير تأخير بورزند، نيروهاي ما در وضعيت دشوارتري قرار خواهند گرفت؛ ولي مي دانم كه شما باز هم به ياري خدا و با اندك توان خود، جان خواهيد داد و از انقلاب و مكتب به دفاع برخواهيد خواست.
ميدانيم شما وارثان حماسيترين شهادت هائيد. شما در حالي از بخشي از شهر عقب نشستيد كه تمامي آن، با خونتان عجين و آميخته و سرخ شده بود و با شهادت تان، خطسرخ و بالنده تكامل را بر زمين سرخكربلاي ميهن مان، امتداديتازه بخشيديد و پايبندي تان را به انقلاب و اصول مكتب و خلق را با خون خود مهر زديد.
برادرانم! شما بايد به شدت از تلاش هايي كه ميكوشند تا بين شما و آن دسته از افراد و برادران ارتشي كه در خط و جبهه انقلاب، صادقانه جان ميبازند، جدايي و سوءظن بيافكنند، به شدت دوري كنيد تا مبادا جبهه انقلاب تضعيف گردد.
در پايان خطاب من به برادرگراميم “جهانآرا” است كه سخت تنها و خسته است؛ ولي مصمم و مكلف و خاشاك در چشم و خار در گلو ساكت مانده است و از همه سو گرفتار و قبل از هر چيز اميدوارم كه مرا ببخشد.
برادر بزرگم! در اين شرايط همچنان كه قبلاً هم توضيح دادهام به خاطر خطرهاي پنهان و آشكار جبهه خودي، كه خود به خوبي از آنها آگاهي، از دست رفتن سريع برادران را مشكلي و خللي پرناشدني ميبينيم و براي سپاه و انقلاب، باريگران خواهد بود كه ما در برابر مسامحهكاري هاي نظمپرستان پر مدعا، اين همه جان تقديم كنيم و معتقدم در شرايط كنوني، سپاه ما بيش از هر وقت نياز به يك تجديد سازمان سريع دارد؛ تا اولاً بتواند موجوديت خويش را حفظ و دوام بخشد و ثانياً بتواند كمبودها و نيروهاي خود را گردآوري و شكل بخشد. تجديد سازماني كه بايد با سازماندهي گذشته قطعاً متفاوت باشد.
برادر بزرگم! جنگ چيزهاي بسياري به ما آموخته است و مجاز نيستيم كه نسبت به آنها بيتفاوت باشيم. بايد در مقابل ضربه سختي كه بر پيكر سپاه وارد آمده است، مقاومت لازم به عمل آيد تا سريعاً ضايعات اين ضربه جبران گردد. اميدوارم كه موفق و سرافراز باشيد.
خداحافظ
برادرتان رضا موسوی
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده