عباس کنکور که شرکت کرد هم پزشکی قبول شده بود و هم خلبانی. توی فامیل صدا کرده بود.
آمد پیش پدرم برای مشورت. همه می گفتند: برو پزشکی. اما خودش دوست نداشت پزشکی را. علاوه بر اینکه باید دور خیلی از مسائل را خط می کشید، باید هزینه تحصیل در شهری دیگر را روی دست پدر و مادرش می گذاشت.
آخرش هم رفت خلبانی.
آسمان؛ بابائی به روایت هسر شهید، نویسنده: علی مرج، ناشر: روایت فتح، تاریخ چاپ: ۱۳۹۱- سیزدهم؛ ص ۱۸
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده