مریض شده بودم و نتوانستم سر کلاس بروم.
وقتی حالم را دید آرام نشست بالای سر من و گفت: «بالام قربان اولوم». با لهجه شیرین اش کلی به من محبت کرد و گفت برایت آش درست می کنم.
شهید علی سیفی وقتی هم که از مشکلات جامعه می گفت، به پهنای صورتش اشک می ریخت.
کتاب بیا مشهد، نویسنده و ناشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۵، ص ۶۳ و ۶۴٫
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده