برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

شهید مصطفی ردانی پور و شهید علی نوری

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

حاج آقا ردانی پور! علی نوری بود صدا می کرد. گوشه خاکریز افتاده بود، زخمی. آب می خواست.

گفتیم: آب برایت خوب نیست؛ اما باز اصرار می کرد.

مصطفی گفت: آب می دهم به شرطی که کم بخوری. به خاطر خون ریزی برایت خوب نیست.

وقتی آب دادیم، ظرف آب را از نزدیکی لب های خشکیده اش برگرداند و گفت: این لحظات آخر بگذار مثل اربابم تشنه شهید شوم.

رو به کربلا، با صدایی لرزان گفت: السلام علیک یا … .

سرش روی دامن مصطفی بود. صدای هق هق مصطفی از دور هم شنیده می شد.

کتاب مصطفی، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛  ص ۶۸٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  مرگ آگاهی شهید مجتبی سیفی

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر