طی تابستان و پاییز ۱۳۶۰ با تشدید فعالیت شبکه های تروریستی سازمان منافقین، تعداد زیادی از اقشار مختلف مردم بی گناه همدان به دست این تروریستها به شهادت رسیدند. همین امر باعث شد محمود شهبازی در جایگاه فرماندهی سپاه استان همدان، نیروهایش را بسیج کند تا این عناصر منافق را شناسایی و در خانه های تیمی اشان دستگیر کنند. در نتیجه تعداد زیادی از این جوانان فریب خورده در چنگال عدالت گرفتار شدند. با دستگیری این افراد محمود شهبازی از فرصت استفاده کرده و در جهت روشنگری آنان اقدام می کرد.
جعفر مظاهری از عناصر کادر سپاه استان همدان در این رابطه گفته است:
«یادم هست چند بار که از منطقه به همدان آمده بودم، او را می دیدم که در اتاق خودش با فلان تروریست نشسته، گاه تا دو سه ساعت با او صحبت می کند. در اثناء صحبت کسی را به اتاقش راه نمی داد.
بعد که بیرون می آمد بچه ها از سر اعتراض به او می گفتند: «برادر شهبازی! شما دارید وقت خودتان را با اینها تلف می کنید. کسی که به روی مردم خودش اسلحه می کشد، موجودی از دست رفته است».
محمود با لبخند می گفت: «متوجه منظور شما هستم؛ اما برادرهای من! بنده از این صحبت هایم چند هدف دارم:
اول این که این طور آدمها برای کارهایشان مبنای فکری و عقیدتی درستی ندارند، حتی با مبانی ایدئولوژی گروه شان هم چندان آشنایی ندارند، تا چه رسد به اصول عقاید اسلام. وقتی با اینها بحث و گفت و گو کنیم حداقل فایده اش این است که اینها در باطن ضمیر خودشان متوجه می شوند که خلأهای عقیدتی و فکری زیادی دارند که بایستی برای پر کردنشان فکری بکنند. کافی است به ذهن این اشخاص تلنگری زده بشود، چه بسا به خودشان بیایند و بفهمند که با چند تا شعر و شعار پوک و احساساتی، فریب خورده اند و علیه انقلاب و مردمشان اسلحه به دست گرفته اند.
نکته ی دیگر این است که سران این گروهک ها، ظرف سه سال گذشته مدام به کله ی اینها تزریق کرده اند پاسدارها یک مشت آدم بی منطق فاقد مطالعه و خشن و قلدرند، نه سواد سیاسی درستی دارند، نه درک ایدئولوژیک بالایی. خب، وقتی ما با مطالعه و منطق با این آدمهای مغزشویی شده، صحبت کنیم می فهمند که یک رزمنده ی پاسدار صرفا یک ژ۳ بدست نیست. آدمی است مسلح به سلاح فکر، اندیشه و دارای مبنا و آرمان.
آن جزمهای ذهنی شان در برخورد و صحبت با ما شکسته می شود و بعد می شود روی این آدمها کار کرد و اگر خدا بخواهد آنها را از ضلالت نفاق و کفر نجات داد. من در این مباحثات قصد دارم جزمهای اینها را بشکنم.
کتاب حماسه بی پایان ؛ سرگذشت نامه شهید مهندس محمود شهبازی؛ نویسنده: گل علی بابایی؛ نشر صاعقه، نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۳٫ صفحه ۶۰-۵۸٫
به این مطلب رای دهید.
20
لینک کوتاه شده