رفته بودیم شناسایی منطقه. قرار شد سری هم به بچه های اطلاعات بزنیم. آقا مهدی گفت: به آنجا که رسیدیم اگر چیزی را تعارف کردند نخورید.
به هر زحمتی بود خودمان را با تشنگی به سنگر شان رساندیم. برای پذیرایی آب و کمپوت آوردند. یاد حرف آقا مهدی افتادم و چیزی نخوردم.
عراقی ها کاملاً بر ارتفاعی که سنگر اطلاعات آنجا مستقر بود مسلط بودند. نمی خواست به خاطر یک لیوان آبی که ما می خوریم، نیروهایش مجبور شوند بیشتر در جلوی دید دشمن رفت و آمد کنند.
راوی سردار مجید آئینه
کتاب شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۳۲
به این مطلب رای دهید.
10
لینک کوتاه شده