برش هادوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

دلجویی از همسر در سیره شهید جلال افشار

کلام شهیدان: فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی : شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.

 چند روزی بود که جلال به منزل نیامده بود و مشغول آموزش جوانان بسیجی برای اعزام به جبهه بود. سحر یکی از روزها به خانه آمد. فرزندمان تب کرده بود و من هم مشغول امتحانات نهائی بودم.

سحر نیت روزه کرد و بعد از نماز صبح دوباره داشت می رفت که نگاه اعتراض آمیزی کردم بابت غیبت چند روزه و رفتن در این حال.

لبخندی زد و گفت: همه اینها را امتحان خدا بدان.

ظهر دیدم که با یک بریانی برگشت خانه.

گفتم: مگر تو روزه نبودی؟

گفت: رفتم سر کلاس اخلاق، نتوانستم چیزی بگویم. انگار کسی در گوشم گفت تو که درس اخلاق می دهی چرا با کسی که حق همسری و هم ذریه حضرت زهرا (س) را دارد، چنین رفتار می کنی؟ آمدم تا حلالیت بطلبم. اگر در کارهای من اجری باشد، تو در همه شریکی.

کتاب جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، نشر ستارگان درخشان، چاپ اول، ۱۳۹۵؛ صفحه ۷۶-۷۵٫

به این پست امتیاز دهید.
حتما بخوانید:  معرفی کتاب نیمه پنهان ماه جلد 11؛ شهید عبد الله میثمی

مطالب زیر رو هم از دست ندید…

نظرات و ارسال نظر