اسم خواهرم مهین بود و اسم من شهین. اردیبهشت ۱۳۶۰ بود. پدر و مادر علی آقا آمدند خانه ما. وکالت داده بودیم بروند پیش روحانی محل عقد موقت را جاری کنند.
شب تولد حضرت زهرا (س) بود. مادرم داشت برای کاری می رفت بیرون. گفت: شهین حاضر شو. به علی گفتم امروز بیاید و باهم بروید راپیمایی.
همان جا بود که علی پیشنهاد کرد اسمم را عوض کنم. همان کاری که یکی دو سال بود می خواستم انجام دهم.
علی چند تا اسم پیشنهاد کرد. نسیبه را انتخاب کردیم. قرار شد بعد از عقد دائم به خانواده ها بگوییم.
کتاب نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛ علی تجلایی به روایت همسر شهید، نویسنده: راضیه کریمی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۲۹٫
به این مطلب رای دهید.
00
لینک کوتاه شده
