با وانت از هویزه عازم اهواز بودیم، آن هم بر روی جاده ای که چاله و ناهمواری های زیادی داشت. با هر بار افتادن ماشین در چاله ها تکانی اساسی می خوردیم.
حسین نهج البلاغه اش را باز کرده بود و مشغول مطالعه بود.همان فرصت کوتاه را هم نمی خواست از دست بدهد. مطالعه بر روی جاده ناهموار شاید راحت نبود؛ اما مگر می شد حسین از مطالعه دست بردارد؛ چرا که آدمی فرهنگی بود و ضرورت انقلاب و جنگ او را وارد عرصه های نظامی کرده بود.
کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی، انتشارات هویزه، چاپ اول، ۱۳۹۴؛ صفحه ۷۷٫
به این مطلب رای دهید.
01
لینک کوتاه شده